بسماللّهالرّحمنالرّحیم
خیلى خوش آمدید برادران، خواهران، جوانان عزیز. بسیار جلسهى خوبى بود. البته بعد از اینکه اعلام کردند پایان سخنرانىهاى دانشجویان فرا رسیده، شاید حدود ده نفر از بین جمعیت بلند شدند و دست بلند کردند که علاقهمند بودند صحبت کنند. من همین طور که نگاه کردم، تقریباً حدود ده نفر بلند شدند. خب، اولاً من مدیر جلسه نیستم؛ من یکى از شرکت کنندگان جلسهام؛ مدیریت جلسه آنجاست؛ بنابراین از من نباید وقت بخواهید. ثانیاً اگر بنا باشد من وقت بدهم، به هر ده نفرِ آن حضرات وقت میدادم. یعنى من اصرار ندارم صحبت کنم؛ اصرار دارم این جلسه برگزار شود. البته آن ده نفر که صحبتشان تمام میشد، در خلال فرمایشاتِ آن دوستانى که دست بلند کردند، یک هفت هشت ده نفر دیگر هم احتمالاً دست بلند میکردند! حرفى نبود، لیکن تصور میکنم خیلى از برادران و خواهران حاضر هم مایلند که دیگر ادامه پیدا نکند؛ لذا ما حالا عرایضمان را شروع میکنیم.
مطالبى که گفته شد، مطالب بسیار خوبى بود. برخى از بیانات دوستان دانشجو متداخل بود؛ یعنى چند نفر بر روى نکتهى خاصى تکیه کردند، که نشاندهندهى فراگیر بودن آن نظر یا آن مطالبه است؛ بعضى هم مطالب اختصاصى دوستان بود، که خیلى خوب بود. من درخواست کردم که صورت اظهارات خودشان را به من بدهند - که دادند - انشاءاللّه میگویم بررسى کنند، نگاه کنند. مسئولین محترم هم در جلسه حضور دارند؛ حرفها را شنیدند. من خواهش میکنم اظهارات دانشجوها را جدى بگیرند. درست است که حالا یک دانشجو دارد حرف میزند، اما آنچه که گفته شد، با آگاهىاى که انسان از فضاى دانشجوئى دارد، غالباً حرفهاى فضاى دانشجوئى است، نه حرفهاى یک نفر؛ لذا باید به اینها توجه شود؛ علاوه بر اینکه مطالب راهگشا و نکتههاى مفید هم در بین بیانات دوستان وجود داشت.
بعضى از نکاتى که اینجا گفته شد، من آنها را یادداشت کردم: لزوم شرح صدر سیاسى در بین دانشجویان. این ربطى به مسئولین و مدیران دانشگاهها ندارد؛ مربوط به خود تشکلهاى دانشجوئى است. من تأیید میکنم لزوم شرح صدر سیاسى را. هیچ منافاتى وجود ندارد بین پایبندى دقیق و عمیق به اصول و رعایت جهتگیرى دقیق، در عین حال داشتن شرح صدر و برخورد غیر پرخاشگرانهى با کسانى که با فکر انسان همراه نیستند؛ بالخصوص در زمینههاى سیاسى.
از مطالب دیگرى که گفته شد، مسئلهى حضور مسئولان در دانشگاه است. این اشکال کاملاً وارد است. من عقیدهام این است که مسئولین باید در دانشگاهها شرکت کنند؛ رؤساى سه قوه، مسئولین میانى، رئیس صدا و سیما، مسئولین سپاه و نیروهاى مسلح؛ اینها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهاى گفتنىِ دانشجوها را بشنوند. و من به شما عرض بکنم؛ آنها هم براى دانشجوها حرفهاى گفتنى زیادى دارند. هیچ چیزى جاى این گفتگوى رو در رو و چهره به چهره را نمیگیرد؛ همانى که سنت قدیمى روحانیون ما بوده که بنشینند روى منبر، با مردم چهره به چهره حرف بزنند. در این کار، یک اثرى هست. حالا آن خواهرمان راجع به تأثیرات الکترومغناطیسى گفتند؛ هیچ بُعدى ندارد که تأثیرات الکترومغناطیسىِ انسان به انسان و چهره به چهره در این دیدارها وجود داشته باشد. این کار تأثیر دارد؛ هم آنها میشنوند، هم میشنوانند. خیلى از مطالبى، ابهامهائى، سؤالهائى که امروز در ذهن نسل جوان ما در جریان است، در توضیحات مسئولین، این سؤالها پاسخ داده خواهد شد؛ ابهامها و گرهها باز خواهد شد. من آن وقتى که توانائى جسمى بیشترى داشتم، زیادتر در دانشگاهها شرکت میکردم؛ الان هم واقعاً اگر بتوانم و مجال و وقت باشد، دوست دارم در فاصلههاى نزدیک به نزدیک در دانشگاه شرکت کنم؛ منتها دیگر حالا «لا یکلّف اللّه نفسا الّا وسعها»؛(1) از مثل من و سنین من و اشتغالات من، گمان نمیکنم جوانها خیلى انتظاراتى داشته باشند؛ اما مسئولین کشور نه، میتوانند و باید شرکت کنند. من الان هم از همین جا به مسئولین سفارش میکنم که در جلسات دانشجوئى شرکت کنند؛ بیایند، بشنوند از دانشجوها، و بگویند به دانشجوها.
از جمله مطالبى که گفته شد، مسئلهى سایتها و وبلاگها و برخوردى است که در محیط دانشجوئى با اینها میشود. من اتفاقاً اخیراً یک گزارشى در این زمینه خواستم و دریافت هم کردم. البته قوهى قضائیه قاعدتاً استدلالهائى دارد؛ که اگر چنانچه بیایند در جلسات جوانها و دانشجوها شرکت کنند و بشنوند و بگویند، احتمالاً بعضى از سؤالها پاسخ داده خواهد شد؛ لیکن من هم عقیدهام همین است که در قبال اظهارنظرِ احیاناً قدرى تند یک جوان دانشجو خیلى نباید حساسیت وجود داشته باشد. فرق است بین آن کسى که با نظام مخالف است، با نظام معارض است، قصد دشمنى دارد، قصد عناد دارد، با آن کسى که نه، از روى احساسات یک مطلبى را بیان میکند؛ ولو ممکن است آن مطلب درست نباشد، یا آن نحوهى بیان کردن را هم من نپسندم - که حالا اگر انشاءاللّه وقت شد، مطالبى در این زمینهها عرض خواهم کرد - ولى برخورد با این جوانها، به نظر ما هم همین است؛ نباید خیلى برخورد خشن و تند و آنجورى باشد.
یک نکتهى دیگرى که در بیانات بود، مسئلهى توجه به روستاها و دیدن واقعیت و نگاه اقتصادىِ عدالتمحور بود. من به نکتهاى توجه کردم، که این براى همهى ما درسآموز است؛ هم براى شما، هم براى من. این جوان محترمى که آمدند راجع به مسئلهى نگاه اقتصادىِ عدالتمحور مطالبى را گفتند، معرفىاى که کردند، ایشان جزو مجموعهى اردوهاى جهادى هستند. خب، قضیه روشن شد. وقتى کسى جزو اردوهاى جهادى است، به مناطق محروم سرکشى میکند، واقعیتها را به چشم مىبیند، طبعاً تفکر پیگیرى اقتصاد عدالتمحور در او اینجور زنده میشود؛ این براى همهى ما درس است. باید با قشرهاى مختلف جامعه مرتبط شد تا مسائل آنها را لمس کرد؛ این در تصمیمگیرى ما، در نگاه ما به مسائل گوناگون کشور اثر میگذارد.
البته اعتقاد خود من این است که نگاه اقتصادى در کشور باید عدالتمحور باشد، و این منافاتى ندارد با آنچه که ما در سیاستهاى اصل 44 بیان کردیم، که یکى از دوستان هم اینجا ذکر کردند. سیاستهاى اصل 44 آنجور که ما گفتیم، ما خواستیم و تشریح کردیم - و من در همین حسینیه، در همان اوقات یک صحبت مفصلى در این زمینه با مجموعهى مرتبط با این کار کردم - بههیچوجه با اقتصاد عدالتمحور منافاتى ندارد؛ یعنى مطلقاً به سرمایهدارى به آن معناى بد منتهى نخواهد شد.
البته به شما عرض بکنم؛ آنچه که در دنیا به عنوان نظام سرمایهدارى وجود دارد، حقیقت و جوهرهاش سرمایهسالارى است. نفس داشتن سرمایه و به کار انداختن سرمایه براى پیشرفت کشور، چیز بدى نیست؛ چیز ممدوحى است؛ به هیچ وجه مذموم نیست. آنچه که مذموم است، این است که سرمایه و سرمایهدارى محور همهى تصمیمهاى کلان یک کشور و یک جامعه باشد؛ همه چیز را به سمت خودش بکشد؛ همان بلائى که بر سر بلوک سرمایهدارى و بلوک غرب آمد، که امروز دارند نتائجش را درو میکنند. این حوادثى که امروز در اروپاست، این فشارهاى سنگین اقتصادى که دارد به مردم وارد مىآید، اینها ناشى از ذات نظام سرمایهسالارى است؛ همان سرمایهدارى زالوصفت است، همان سرمایهدارى مذموم است. اما اینکه نه، کسانى داراى سرمایه باشند، سرمایه را در خدمت رشد جامعه بگذارند - البته سرمایهدار سود هم خواهد برد؛ هم آن کار خوب است، هم آن سود حلال است - هیچ اشکالى ندارد. کار اگر چنانچه با ضابطهى صحیح انجام بگیرد - که نگاه عدالتمحور اسلام معطوف به این معناست - هیچ اشکالى ندارد. بنابراین کلمهى «سرمایه» و کلمهى «سرمایهدار» به هیچ وجه چیز مذمومى نیست.
سعى کنیم نگاه سوسیالیستى و مارکسیستى بر تفکر اقتصادى ما غلبه پیدا نکند. آنها نگاهشان نگاه دیگرى است. در نظام سوسیالیستى، نفس سرمایه محکوم است؛ در نظام اسلامى بههیچوجه اینجورى نیست؛ سرمایه محکوم نیست، سوء استفادهى از سرمایه محکوم است. نمیشود هم کسى بگوید آقا سرمایه طبیعتش سوء استفاده است. نخیر، اینجورى نیست. میتوان با مقررات درست، با مدیریت صحیح، سرمایه را در جهت درستى هدایت کرد و راه برد. بنابراین آنچه که ما در سیاستهاى اصل 44 مطرح کردیم، بههیچوجه با اقتصاد عدالتمحور منافاتى ندارد؛ بلکه به یک معنا مکمل و متمم آن است.
در زمینهى مسائل اقتصادى، «اقتصاد تهاجمى» را مطرح کردند؛ عیبى ندارد. بنده فکر اقتصاد تهاجمى را نکردم. اگر واقعاً یک تبیین دانشگاهى و آکادمیک نسبت به اقتصاد تهاجمى - به قول ایشان، مکمل اقتصاد مقاومتى - وجود دارد، چه اشکالى دارد؟ آن را هم مطرح کنیم. آنچه که به نظر ما رسیده، اقتصاد مقاومتى بوده. البته اقتصاد مقاومتى فقط جنبهى نفى نیست؛ اینجور نیست که اقتصاد مقاومتى معنایش حصار کشیدن دور خود و فقط انجام یک کارهاى تدافعى باشد؛ نه، اقتصاد مقاومتى یعنى آن اقتصادى که به یک ملت امکان میدهد و اجازه میدهد که حتّى در شرائط فشار هم رشد و شکوفائى خودشان را داشته باشند. این یک فکر است، یک مطالبهى عمومى است. شما دانشجو هستید، استاد هستید، اقتصاددان هستید؛ بسیار خوب، با زبان دانشگاهى، همین ایدهى اقتصاد مقاومتى را تبیین کنید؛ حدودش را مشخص کنید؛ یعنى آن اقتصادى که در شرائط فشار، در شرائط تحریم، در شرائط دشمنىها و خصومتهاى شدید میتواند تضمین کنندهى رشد و شکوفائى یک کشور باشد.
یکى از دوستان دانشجوى عزیز گفتند که به ما میگویند پازل دشمن را تکمیل نکنید - این از حرفهائى است که بنده زیاد تکرار میکنم؛ پازل دشمن را نباید تکمیل کرد - ایشان میگویند خب، پس انتقاد چه میشود؟ انتقاد هم نکنیم؟ من اعتقاد ندارم که نباید انتقاد کرد؛ اتفاقاً در یادداشتهائى که کردم - که حالا انشاءاللّه اگر وقت شد، عرض میکنم - اصرار دارم بر این که جریان دانشجوئى و جنبش دانشجوئى موضع انتقادى خودش را حتماً حفظ کند. بههیچوجه توصیهى ما این نیست که شما انتقاد نکنید. خب، چه کار کنیم که این انتقاد، تکمیل کنندهى پازل دشمن نباشد؟ روى این مسئله فکر کنید. نه اینکه بگوئیم تکمیل پازل دشمن که یک امر منفى است، با لزوم انتقاد که یک امر مثبت است، منافات دارد؛ نه، خب خود شما هم گفتید؛ من انتقاد کردم، در همهى دنیا نقل هم شد؛ اما هیچ کس در دنیا ادعا نخواهد کرد که فلانى علیه نظام اسلامى یا فرض کنید که علیه تشکیلات مدیریت اجرائى یا تقنینى کشور دارد اقدام میکند. خب، شما هم همین جور انتقاد کنید. بنابراین انتقاد کردن میتواند به شکلى انجام بگیرد که بههیچوجه مقصود دشمن را برآورده نکند و به تعبیرى که ما عرض کردیم، پازل دشمن را تکمیل نکند.
شما میتوانید برای خواندن بقیه سخنان مقام معظم رهبری به نسخه چاپی مراجعه کنید.
نسخه چاپی